یا علی...
پریشب رفته بودم پیش خدا...
تا منو ببخشه!
تادعا کنم!
تا ...
رفته بودم...
چون...
چون شب قدر بود!
چون شب،شب زنده داری بود!
چون شب آمرزیدن گناه ها بود!
چون شب پاک شدن بود!
چون ...
احیا بود!
یا علی...
پریشب رفته بودم پیش خدا...
تا منو ببخشه!
تادعا کنم!
تا ...
رفته بودم...
چون...
چون شب قدر بود!
چون شب،شب زنده داری بود!
چون شب آمرزیدن گناه ها بود!
چون شب پاک شدن بود!
چون ...
احیا بود!
یا علی...
در کمد رو باز کردم و با دستمالم خاک روی کتاب ها رو پاک کردم!
اونقدر خاک روی کتاب ها جمع شده بود که دستمال سفیدم سیاه شد!
اولین کتاب رو برادشتم....
چند صفحه از اونو رو ورق زدم...
تا اینکه به یه صفحه ی سیاه رسیدم!
اون صفحه علاوه بر اینکه سیاه بود،تایپی هم نبود،دست نوشت بود!
تو اون صفحه با یه خط نچندان خوش اما خوانا نوشته شده بود....
تقدیم به علی وفاطمه
آنان که تجلی عشق شدند
ومظلومیت
آنان که فرصت های دنیا را غنیمت شمردند
برای آخرت
چراکه می دانستند....
دنیا محل عبور است ، نه ماندگاری.
یا علی!
پدرمان که انتظار آوردن شله زرد نذری را داشت به محض اینکه صدای در را شنید بدون آنکه بپرسد چه کسی است در را باز کرد!!!
وقتی یک لشکر آدم را پشت در دید مانند آدم هایی که انگار یک سطل اب یخ رویشان خالی کرده باشند شد!
بعد برای اینکه آبرویش نرود، گفت:"به به ! چه سعادتی! چرا اینقدر بی خبر ؟! می گفتین یه شتری ، یه گاوی،یه گوسفتدی ، یه خروسی، یه مرغی،یه تخم مرغی براتون آب پز می کردیم!!حالا چرا دم در وایستادید؟! بفرمایید!بفرمایید تو!"
امروز دو روزه که تو مهمونی هستیم!
مهمونی که هیچ کس تا حالا تو عمرش نتونسه نظیرش رو تکرار کنه!!
مهمونی که همه می تونن بیان!!
بدونه دعوته!!
شاید یه کوچولو سخت باشه اما خیلی کیف می ده!!
تو این مهمونی همه چیز و همه کس عوض می شن!!
همه خودشون رو نگه می دارن تا گناه نکنن!!
همه چیز عوض می شه،مثل فیلم های تلوزیون!!
مثل وعده های روزانه که سه وعده به دو وعده تبدیل شده!!
مثل ...
مثل همه چیز !
مثل حال وهوا خونه ها !!
ماه رمضونه همتون مبارک!!