یا حسین(ع)....
کربلا غوغاست....
آنقدری نیستم که بخواهم درباره ی شما بنویسم.....
آنقدری نیستم که بخواهم از علی اصغرتان بنویسم....
آنقدری نیستم که بخواهم از علی اکبرتان بنویسم....
آنقدری نیستم که بخواهم از برادرتان عباس بنوبسم....
آنقدری نیستم که بخواهم از خواهرتان زینب بنویسم....
آنقدری نیستم که بخواهم از یاران باوفایتان بنوسم....
اما .....
یا اباعبدالله با تمام کوچکی ام با تمام گناهانم با تمام بیچارگی هایم از شما می خواهم سلام مرا بپذیرید....
السلام علیک یا اباعبدالله حسین(ع)
بهترین لجظات از نظر چارلی چالین..
کسی که به طور معمول نمی بینیش ولی دلت می خواد ببینیشو یهو می بینی....
از خواب پا می شی و می بینی که هنوز چند ساعت دیگه می تونی بخوابی.....
توی شلواری که یک سال نپوشیدیش پول پیدا کنی....
دوستای قدیمی تو ببینی...
وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به تو یاد می ده تو هزار دلیل برای خندیدن به اون نشون بده..
بهترین لحظات از نظر عبدو
تو ی مشاعره کردن وقتی بهت "ه" افتاد بگی : هرستاره!!!!!!
یا مثلا یکی بهت قره قروت تعارف کنه....
یا بهت بگه فردا تعطیله...
یا یه دفعه یه دوست خوب و که 4ماهه که ندیدیش ببینی....
من به مدرسمون افتخار می کنم.....
من به معلمامون افتخار می کنم.....
من به داشتن دوستی مثل قیچی افتخار می کنم.....
من به داشتن کفاشی طوسی افتخار می کنم.....
من به داشتن دوتا ساعت داغون افتخار می کنم.....
من به داشتن جامدادی پلی و اون چیز آبی آویزونش افتحار می کنم.....
من به داشتن وسایل توی جامدادی پلی که برای عارفه اس افتخار می کنم.....
من به داشتن خانواده ام افتخار می کنم....
من داشتن دوستام افتخار می کنم....
من به اینکه وبلاگ دارم افتخار می کنم.....
من به اینکه اسمم فقط عبدو افتخار می کنم.....
من به همه ی دنیا افتخار می کنم....