سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاش من همه بودم

یوقتایی هم می رسه ک دنیا با ما راه بیاد...

بهش می گن احساس من براش ارزش قائلم درموردش درست صحبت کن بهش بی احترامی نکن! اصلا در موردش جلوی من اظهار نظر نکن این کارو ک دیگ می تونی بکنی؟!!چیه ؟ چرا اینطوری نگام می کنی نکنه این کارم نمی تونی بکنی؟؟!!!
اسمه خودتم گذاشتی رفیق؟؟!! شک دارم تو رفیق من نیسی....
ادم ک با رفیقش اینقدربد تا نمی کنه..!
آخه با انصاف این رسمش بود؟؟!! نبود باور کن...
پ ن: تازگیا یکی از سرگرمی هام شده تعداد حاضرای پیام رسانو ببینم هرچی بیشتر بهتر:)...!
پ ن2:کسانی که جمله “همینی که هست” رو بکار میبرن
یادشون باشه که همیشه “همین” نمیمونه…!!!
پ ن3: هعی روزگار خیلی باحالی:-)
[ دوشنبه 91/5/23 ] [ 3:2 صبح ] [ دردونه ] [ نظرات () ]


دستمو می زنم زیر چونه اشو سرشو می یارم بالا....
با نگاهش داره فرشو سوراخ می کنه...
بهش می گم منو نگاه کن .! سرشو خیلی اروم می یاره بالا و وقتی نگاهش به نگاهم گره می خوره پقی می زنه زیره گریه و ریز ریز اشک می ریزه...
سرمو می برم دمه گوششو اروم می گم مطمئنی اینقدر ارزش داره و مهمه؟
دستمو ول می کنه و می ره کنج اتاق می شینه و شروع می کنه زار زار گریه کردن...
_ پس مهمه....
سرشو از لایه زانو هاش بلند می کنه و می گه....!
هیچی نمی گه ! فقط نگام می کنه!
بعده یه مکث کوتاهی دوباره چشماش پر می شه و منم پا ب پاش اشک می ریزم....
یدفه یاده اون حرفش ک همیشه می گفت دوس ندارم کسی ازم ناراحت بشه برا همین بیشتر وقتا سکوت می کنم می افتمو می گم دِ لعنتی حرف بزن دیگه!!!
اول یخورده نگام کرد و بعد با یه غمی گفت :افسانه ها را رها کن! دوری و دوستی کدام است؟ فاصله هایند که دوستی را می بلعند! تو اگر نباشی دیگری جایت را پر میکند...به همین سادگی!!
و دیگه گریه نکرد فقط به فرش زل زد و زل زد و زل زد...
پ. ن: خاطره نبود...
پ.ن2:التماس دعا...
[ جمعه 91/5/6 ] [ 5:7 صبح ] [ دردونه ] [ نظرات () ]


زندگی املی قشنگه

اگه ناراحت زندگیه منی نباش

چون خودم ناراحتش نیسم باهاش حال می کنم

اگه اونجوری ک می خوای نیسم ناراحت نشو چون همینیم ک هس

من ب زندگی املسیمی خودم افتخار می کنم

باهاش مشکل داری برو کسی جلوتو نگرفته


[ دوشنبه 91/5/2 ] [ 10:35 صبح ] [ دردونه ] [ نظرات () ]